:: باران کویر ::

آدمهایى هستند در زندگیتان؛ 
نمی گویم خوبند یا بد...
چگالى وجودشان بالاست...
افکار، 
حرف زدن، 
رفتار،
محبت داشتنشان 
و هر جزئى از وجودشان امضادار است...
یادت نمی رود 
"هستن هایشان را.."
بس که حضورشان پر رنگ است.
ردپا حک می کنند، اینها روى دل و جانت...
بس که بلدند "باشند"...
این آدمها را، باید قدر بدانى...
وگرنه دنیا پر است از آن دیگرهاى 
بى امضایى که شیب منحنى حضورشان، همیشه ثابت است. . .

:: باران کویر ::...

به دنبال ناکجا آباد امید نام دیگر خودش است "همان لحظه هایی که از آسمان آرزو هایت در حال سقوط هستی" امید نام دیگر خودش است "همان لحظه هایی که زلزله های زندگی ات ، آجر آجر ، دلت را ویران میکنند" امید نام دیگر خودش است "همان لحظه هایی که در میان هفت میلیارد نفر این دنیا ، احساس میکنی تنها ترینی" امید نام دیگر خودش است "یعنی باور کنی همیشه به موقع میرسدیعنی باور کنی همیشه حواسش هستیعنی باور کنی همیشه :: باران کویر ::...

یاورم شکرت

شور خانه ی من تویی، جاذبه ی نوشته هایم همه تو، ذوق اشک هایم از توست و سامان و سر گرفته ام از عشق و امید به تو جانا. 

دلم کمی گرفته است از این خود و تلخی دلش. 

گاه از من است و گاه از خودش. گاه از خودمان است و گاه از هیچ کسی نیست. 

ولی هرچه باشد که جای شکرانه های تو را نمیگیرند. . .

من هستم و ناکجاآباد تو هم هنوز ناکجاآباد است... 

:: باران کویر ::...

  به دنبال ناکجاآباد حس جریان زندگی و دنبال تو دویدن های من . . نمی دانم عاقبتم به کجا ختم خواهد شد! اما عاقبت بخیری می خواهم از انهایی که دعای خیر ورد زبانهایشان است. جانا سپاس بخاطر احساس قشنگی که این روزها دریغم نکرده ای. سپاس تو به پاس تمام معجزه هایی که درون من رخ داده ای. خداوندا می دانی تنها فرق ایپسیلونی من چیست؟ درک معجزه، آنقدر بزرگ که ترجیح می دهم درباره اش گپ کمتر روانه ی زبانم ک :: باران کویر ::...